امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Friday, 29 March , 2024
امروز : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 650
  پرینتخانه » اجتماعی تاریخ انتشار : 20 جولای 2018 - 16:05 | | ارسال توسط :

گره گشای مشکلات مردم بود

گفتگوی همسر شهید مختاربند با فریاد خوزستان: گره گشای مشکلات مردم بود در باغ شهادت پس از سال ها و در شرایط امنیت و پایداری هنوز هم باز است. تو گویی هستی بهانه ای می جوید تا بهترین گلهایش را دست چین وتقدیم این باغ کند. مردانی از جنس شهادت و ایثار، خدا خواست تا […]

گره گشای مشکلات مردم بود

گفتگوی همسر شهید مختاربند با فریاد خوزستان:

گره گشای مشکلات مردم بود

در باغ شهادت پس از سال ها و در شرایط امنیت و پایداری هنوز هم باز است. تو گویی هستی بهانه ای می جوید تا بهترین گلهایش را دست چین وتقدیم این باغ کند. مردانی از جنس شهادت و ایثار، خدا خواست تا از تیرها و خمپاره های هشت سال جنگ تحمیلی زنده بیرون آیند ، چند دهه زندگی کنند و خلقی را از فیض حضور خود بهره مند سازند و آنگاه در نبردی دیگر و دفاع از حریم حرم، نور ایثار و جان نثاریشان یک دنیا را روشن کند. تا در این کوره راه زندگی مادی چراغ نورافروزی باشند برای ما جاماندگان و گرفتاران ظلمت نفس. خانواده و همسر و پدر و مادر بی شک از اصلی ترین زمینه های ایجاد این سکوی پروازند. هرچند بقول خانم فخیمی، همه چیز آخر سر به اراده خود انسان برمی گردد..
گفتگوی زیر حاصل هم صحبتی با یکی از همسران و همسفران این سبکبالان است. سرکار خانم منیره فخیمی همسر بزرگوار شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند «ابوزهرا»ی جبهه مقاومت.

عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما؛ خوشحالیم که در این شماره از نشریه در خدمتتان هستیم. کمی از زندگی خانوادگی شهید بگویید کی ازدواج کردید و چندفرزند دارید؟
من هم عرض سلام و آرزوی توفیق دارم برای شما جوانان انقلابی که در این عرصه زحمت می کشید.
شهید حاج حمید مختاربند در سال ۱۳۳۵ در شهرستان شوشتر در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. سال ۶۱ بود که بواسطه معرفی یکی از آشنایان، ایشان به خواستگاری آمدند و طی مراسمی بسیار ساده پیوند ازدواج ما رقم خورد. حاصل این ازدواج ۲ فرزند پسر و ۲ فرزند دختر هست. که هر چهار فرزندمان ازدواج کرده اند.
فرمانده عملیات و فرمانده محور در تیپ امام حسن(ع) فرماندهی سپاه شوش و جانشین فرماندهی سپاه شوشتر و مسئول ستاد تیپ حضرت حجت، مسئول تحقیق و بازرسی و بعد از آن به معاونت لجستیک لشکر ۷ هفت ولی عصر اهواز و نهایتا مدیریت شعب بانک انصار استان خوزستان به مدت ۵ سال و سپس مدیریت شعب استان قم به مدت ۱۰ سال از جمله مسولیت های دوران حیات ایشان بود.
چه ویزگی در ایشان دیدید که پاسخ مثبت دادید ایشان در جلسه خواستگاری چه چیزی ازشما خواستند؟
ایشان پاسدار زمان انقلاب بودند که روحیات خاصی داشتند. موسفیدهای سپاه افراد بی بدیل و گوهرهای نایابی هستند. ایشان از لحاظ مسایل ایمانی و حجب و حیا بسیار شاخص بودند با اینکه حیا را مختص زنان می دانند، ولی فردی بسیار باحیا بودند. در ارتباط با نامحرم، کنترل نگاه، خیلی رعایت می کردند. ما یک جلسه صحبت کردیم و ایشان مساله همراهی همسر جهت حضور در جنگ را از من خواستند. اینکه زندگی مشترک خلل و مانعی جهت حضور در جبهه های جنگ نباشد.
بحث حضور ایشان در سوریه از کی پیش آمد؟ و چه شد که تصمیم بر رفتن به سوریه گرفتند؟
یکسال بعد از بازنشستگی، مسایل سوریه پیش آمد و با اینکه ایشان بازنشسته بود و هیچ اجباری جهت حضور درسوریه نبود، ایشان کاملا داوطلبانه و از سر عشق به حریم اهل بیت و جهاد در راه خدا، با التماس و خواهش خواهان رفتن به جبهه دفاع از حرم بودند. نظر به تبحری که در امور مالی و پشتیبانی داشت معاون مالی و پشتیانی قرارگاه به ایشان واگذار شد در حالیکه شرط کرده بود هنگام عملیات دوشادوش رزمندگان اسلام توفیق مبارزه و جهاد را نیز داشته باشد. نهایتا در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ در منطقه قنیطره سوریه نزدیک بلندیهای جولان به شهادت رسیدند.
نظر شما چه بود رضایت خاطر داشتید از رفتن ایشان؟
وقتی با یک پاسدارازدواج کنی تمام دغدغه های انقلابی اورا نیز باید بپذیری و همراهی کنی. از طرفی بیش از سی سال زندگی مشترک و علاقه و انسی که خداوند میان ماقرار داده بود، دل کندن را خیلی دشوار می کند و مسلما در این سن انسان تعلقات و وابستگی هایش بیشتر است. جای خالی این بزرگواران را هیچ چیز پر نمیکند. ولی گاهی انسان در زندگی بجایی می رسد که با تمام وجود آمادگی پرواز طرف مقابل را می بیند.. مال این دنیا نبودن او را می بیند.. و ایشان روی سکوی پرواز بود.. ممانعت من سودی نداشت. او باید می رفت و به چیزی که لیاقتش را داشت می رسید. و خدا را از صمیم قلب شاکرم که ایشان به آرزویش رسید و بهترین سرنوشت نصیبش شد.
از ویژگی های اخلاقی ایشان در منزل برایمان بگویید؟ رابطه شان با خانواده و فرزندان چطور بودند؟
بسیار مهربان و اهل ترحم بودند. خیلی دل نازک. بطوری که سریع دلشان متاثر می شد. دلسوز مردم بودند و از هیچ کمک و تلاشی جهت راه انداختن و بازکردن گره از کار مردم فروگذار نمی کرد. همین ویژگی را نیز با خود به خانه آورده بود و بچه ها نیز این روحیه را از او یاد گرفتند. ترس از خدا همه وجودشان را گرفته بود و هیچ وقت از روی قصد نخواستند ظلمی به کسی روا دارند و حتی اگر در منزل مساله ای پیش می آمد با مهربانی از دلم در می آوردند. به لحاظ توجه به مسایل معنوی، نماز شب، مستحبات، انس باقرآن مثال زدنی بودند و سعی داشتند بچه ها هم تحت همین فضای معنوی و قرآنی بار بیایند. قرآن را با صدای بلند می خواندند تا از کودکی فرزندان ما با این کتاب الهی انس و آشنایی بگیرند. اهل مسجد و نماز جماعت وکارهای خیر بودند و سعی می کردند بچه ها را هم با خود به این محافل ببرند و آشنا کنند. خود من هم تربیت یافته این شهید بزرگوار هستم و چیزهای زیادی از ایشان آموختم. ارادت عجییبی به شهدا داشتند و مرتب برای زیارت و تجدید پیمان بر سر مزار شهدا می رفت. بر صراط مستقیم از همان اول بودند و ماندند تا به هدف والایشان رسیدند. اهل ورزش بودند. بدنی ورزیده و آماده؛ انگار می دانستند که دوباره این ورزیدگی در میدان جنگ به کار خواهد آمد.
دراجتماع وفعالیت های فرهنگی و اجتماعی هم حضور داشتند؟
بله ایشان اهل مسجد بودند چه حضور در مسجد و کارهای فرهنگی و چه فعالیت های خیرخواهانه مثل مشارکت در ساخت مسجد ۱۴معصوم اهواز و مسجد باقریه قم. که در ساخت این مساجد حتی از کارگری هم دریغ نمی کرد. با بسیج و پایگاه های بسیج انس و ارتباط خوبی داشتند. در گره گشایی ازکار مردم خصوصا زمانی که مدیریت بانک انصار را برعهده داشتند از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند. اهل پارتی و سفارش نبود و سعی می کرد به همه کمک کند. حساب قرض الحسنه ای داشتند که ازحساب شخصی خودشان به نیازمندان کمک کنند.
خاطرات بسیاری از ایشان چه از زبان بنده چه سایر دوستان و همرزمان ایشان نقل شده و در کانال منتسب به این شهید درفضای مجازی موجود است. توصیه میکنم حتما جوانان ما مطالعه کنند تا بیشتر باشخصیت این شهید بزرگوار آشنا شوند.
خود حضرتعالی در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید و رسالت خانواده های شهدا وجامعه را چه می دانید؟
بنده در حال تکمیل تحصیلات خود در مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآنی هستم. با حضور خود در جلسات مختلفی که دعوت می کنند سعی در شناساندن شخصیت والای شهید به تشنگان معارف الهی و رساندن پیام این بزرگواران به افراد جامعه هستیم. خانواده های شهدا با رفتار خود باتصمیم گیری های خود، الگویی برای جامعه هستند. باید سعی کنند اطلاعات و بصیرت و مطالعه خود را بالا ببرند. چرا که در بزنگاهها چشم آحاد جامعه به راهیست که این عزیزان می روند. من پیشنهادم این است که ارگانی باشد تا خانواده های محترم شهدا را به لحاظ فکری و مطالعاتی تغذیه کنند و آنها را به حال خود وانگذارند.
جامعه و به خصوص زنان و دختران ما توجه وتدبر کنند که خون هرشهید، پیامی دارد. شهدا به ما نیاز ندارند ما هستیم که جامانده ایم و ملتمس نگاه و نظر لطفی از شهید. راه شهدا و زندگی شهدا خود یک سبک تربیت است و خوب است که مادران ما فرهنگ و تربیت شهادت گونه را در پرورش فرزندان خود لحاظ کنند.

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.