امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Friday, 19 April , 2024
امروز : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 522
  پرینتخانه » اجتماعی تاریخ انتشار : 17 ژوئن 2018 - 20:47 | | ارسال توسط :

فرزندان رزق معنوی با خود می آورند

فرزندان رزق معنوی با خود می آورند   مروری بر زندگی خانم دکتر اردبیلی   یکی از مسایل اصلی مقطع کنونی کشور ما بحث فرزندآوری است. که متاسفانه در یک دهه اخیر با کاهش چشمگیر نرخ موالید مواجهه هستیم . این مساله متاثر از علل مختلفی است. تغییرشرایط جامعه ، نفوذ فرهنگ اشتباه غرب، زیاده […]

فرزندان رزق معنوی با خود می آورند

فرزندان رزق معنوی با خود می آورند

 

مروری بر زندگی خانم دکتر اردبیلی

 

یکی از مسایل اصلی مقطع کنونی کشور ما بحث فرزندآوری است. که متاسفانه در یک دهه اخیر با کاهش چشمگیر نرخ موالید مواجهه هستیم . این مساله متاثر از علل مختلفی است. تغییرشرایط جامعه ، نفوذ فرهنگ اشتباه غرب، زیاده روی در کنترل جمعیت، شرایط اقتصادی و سبک زندگی مدرن و نقش پذیری جدید زنان در سطح اجتماع از علل اصلی این پدیده است.

با پررنگ تر شدن حضور زنان درفعالیت های اجتماعی واقتصادی ، شرایط برای فرزندآوری سخت تر و حتی بعضا به امری ناممکن در ذهن خانواده ها بدل شده است. در این قسمت بنا داریم از بانویی بگوییم که خیلی ازین کلیشه های رایج را شکسته و باوجود مشغله های اجتماعی همسر ومادری موفق است.

خانم مریم اردبیلی؛ مادری۴۰ ساله با پنج فرزند است که در سال ۷۱ همزمان با ورود به دانشگاه در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، ازدواج می‌کند. او از همان دوران دانشجویی فعالیت‌های خود را شروع کرده و پس از عضویت در نهادهای غیردولتیِ متعدد، همزمان با ایفای وظایف مادری و همسری، به تدریج دایره فعالیت‌های اجتماعی خود را گسترده تر می‌کند.

پنج سال مدیریت امور بانوان و خانواده استان فارس و مشاور استاندار در امور بانوان، بخشی از فعالیت‌های او در آن برهه است. پس از آن در حوزه علوم پزشکی، قائم مقام فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی و رئیس مرکز تحقیقات دانشگاه می‌شود و در سال‌های اخیر نیز به سبب علاقه مندی در مقطع دکترای رشته آینده پژوهی تحصیل کرده و تز پایان نامه خود را، آینده نگاری جمعیت انتخاب کرده است که در این زمینه با فرهنگستان علوم پزشکی نیز همکاری دارد.فرزند اول او، کوثر، هجده ساله و دانشجوی معماری است که به طور همزمان به تحصیل دروس حوزوی هم مشغول است. فرزند دوم او متولد ۱۳۷۸ و دانش‌آموز اســـت. فرزند سوم و چهارم او به ترتیب متولد ۱۳۸۶و ۱۳۸۸ بـــوده و کوچکترین فرزندش نیز در حال حاضر یک سال و نیم سن دارد.

در ذیل برخی از صحبتها ونظریات ایشان را از نظر می گذرانیم:

*معتقدم فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی بانوان، متناقض با وظایف مادری و همسری‌اش نیست. البته قبول دارم که کمی‌سخت و گاها پیچیده است اما این لزوما به معنا نفی کردن آن نیست. انسان در شرایط پیچیده و سخت است که کرامت نفس و شانیت خود را پیدا می‌کند. حرفی از بزرگی را آویزه گوشم کرده ام که بیانش شاید برای شما جالب باشد؛ من هم اعتراف می‌کنم که در حین پرداخت به مسئولیت‌های اجتماعی دغدغه کمیت و کیفیت حضور در کنار فرزندانم را هم داشتم. اما بزرگی در این خصوص به من گفتند که تا وقتی نیت درست باشد جای خالی را خدا پر می‌کند و خدا برای مان کافی است.

*تجربه به من آموخته که وقتی شما به عنوان مادر، یک کار ارزشمند انجام می‌دهید، شکوفایی عظیمی‌در وجودتان به عنوان منبع آرامش و انرژی خانواده ایجاد می‌شود که ناخودآگاه همه اعضای خانواده از آن سیراب می‌شوند و این مادر از آن رو که نشاط بیشتری دارد، قطعا انرژی بیشتری هم برای انجام رسالت اصلی اش یعنی مدیریت فرهنگی – تربیتی خانواده کسب می‌کند

**همانطور که هر فرزند رزق و روزی مادی‌اش را با خود می‌آورد، قطعا آن کودک روزی معنوی خودش را نیز با خود می‌آورد. یعنی وقتی  به واسطه لطف خداوند نیازهای مادی کودک تامین می‌شود، قطعا رزق تربیتی اش را نیز با خود به همراه می‌آورد. این رزق تربیتی متوجه مادر است، زیرا این مادر است که باید فرزندان را بپرورد، حال وقتی این مادر، سه، چهار یا پنج فرزند داشته باشد؛ مادری در او توسعه پیدا می‌کند و گویا خود را در مسیری قرار می‌دهد که محتوای وجودی اش واجد دریافت رزق تربیتی مثلا پنج فرزند می‌شود، به عبارت دیگر از جانب خداوند به او صله اهدا می‌شود. به بیان دیگر خداوند به هر مادری به ازای تعداد فرزندانش رزق تربیتی می‌دهد

***درست است که شرایط سخت است و مشکلات اقتصادی فراوان و این شاید مهم‌ترین دلیل کم شدن موالید باشد؛ اما چند مورد متناقض هم وجود دارد که به نظرم تامل روی آن ارزش دارد. اگر واقعا شرایط اقتصادی همان طور که عمده افراد جامعه معتقدند تعیین کننده است، آیا نمی‌بایست الان خانواده‌هایی که شرایط مالی خوبی دارند و در شهر‌های بزرگ زندگی می‌کنند، نسبت به خانواده‌های متوسط، تعداد فرزندان بیشتری داشته باشند؟ درحالیکه می‌بینید دقیقا برعکس است. آمار نشان می‌دهد هرچه سطح اقتصادی خانواده‌ها بالاتر رفته تعداد فرزندان کم تری نیز دارند.

آیا زمانی که شرایط رفاه اجتماعی و اقتصادی کشور پایین تر از وضعیت فعلی بود، خانواده‌ها تمایل به تعداد فرزندان کمتر داشتند؟ در این مورد هم آمار نشان می‌دهد که اینگونه نبوده است. نکته اینجاست که دیدگاه‌ها عوض شده و نوع نگاه‌ها تغییر کرده است. اگر به دو نسل قبل برگردیم، قطعا شرایط رفاهی در آن زمان از الان پایین تر بود، امید به زندگی، درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی و … شاخص‌های دیگر نشان می‌دهد آن زمان رفاه اقتصادی پایین تر بوده است؛ پس چه طور در آن زمان خانواده‌ها تمایل به داشتن فرزندان بیشتری داشته و از این موضوع هم استقبال می‌کردند و هم لذت می‌بردند. جالب است! نمی‌خواهم بگویم نسل عوض شده، اما همان مادری که صاحب پنج یا شش فرزند است و حاضر نیست از هیچ کدام بگذرد، الان به دخترش می‌گوید یک فرزند کافی است، تو اصلا توانش را نداری! نمیتوانی! بدنت نمی‌کشد! او با دلسوزی مادرانه نمی‌گذارد دخترش دوباره باردار شود. می‌خواهم بگویم فقط موضوع تغییر نسل و یا تغییر فرهنگ نیست، مساله تغییر نگاه است. ورود تفکر مدرنیسم و نگاه اومانیستی از مسائلی است که به این تغییر نگاه دامن زده است.

به هر حال عموم جامعه‌ای که امروز در آستانه فرزند‌آوری هستند، زوجین جوان را عرض می‌کنم، از ابتدای ازدواج وضعیت بهتری به لحاظ ثبات اقتصادی و… نسبت به زمان دهه شصت دارند. بالاخره حتما مشکلاتی وجود دارد، ولی به نظر من شیرینی اش به همین است. این سختی‌ها باعث می‌شود قدر نعمت‌ها را بیشتر بدانیم و از آنها لذت ببریم، بچه‌هایمان هم یاد می‌گیرند که همه امکانات را نباید همیشه و هر لحظه داشته باشند. این یک اشتباه بزرگ است که همواره تسلیم خواست فرزندان باشیم. آنها باید متوجه شرایط و مسئولیت‌ها باشند تا در آینده بتوانند زندگی خوبی را تشکیل دهند. اگر مدام احساس کنیم که باید استقلال کامل و انواع امکانات را به فرزندانمان بدهیم و به قول معروف لای پر قو آنها را بزرگ کنیم، در واقع باعث می‌شویم آنها در آینده موجودات ضعیفی شوند که تحمل کوچکترین مشکلی را در خانواده و جامعه ندارند. یک نه شنیدن، به یک در بسته بر خوردن، پیگیری یک کار اداری را انجام دادن و … کاملا آنها را نا امید، خسته و بی ثبات می‌کند

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.